خانه شماره 39

یک دفترچه نویسه‌های شخصی در مورد آنچه ما بدان می‌اندیشیم.
جد و جهد

تذهیب سربرگ

بسم الله چرم

blog pic blog pic

زکات العلم نشرة. اگر بشود اسم این سیاهه‌ها را علم گذاشت. البته بخش اعظم آن دل‌نوشت است. برای نشر فرهنگ و دین می‌نویسیم شاید که خدا هدایتمان کند.

طبقه‌بندی موضوعی

قرآن چرم امام خامنه‌‌ای استاد پناهیان

dotهرکه طاقت دارد بخواند!

جمعه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۱۴ ب.ظ

«هیچ‌کس به خاطر غفلت و برهم گذاشتن چشم‌ها ستایش نمی‌شود و اگر بر فرد غافل ضربه‌ای وارد شد، اولین کسی که مسئول و مذموم است، خود اوست[1].» ببخشید که مجدد می‌آورم اما تنبلی را کنار گذاشته و این بار با دقت این جمله را بخوانید: «هیچ‌کس به خاطر غفلت و برهم گذاشتن چشم‌ها ستایش نمی‌شود و اگر بر فرد غافل ضربه‌ای وارد شد، اولین کسی که مسئول و مذموم است، خود اوست.» بار سوم بنده تکرار نکنم، خودتان در این جمله تعمق کنید. «غفلت» چیست؟ یکی از معانی[2] غفلت را «تهاون و سهل‌انگاری و عدم اعتناء» برشمرده‌اند، یعنی نخواهیم که توجه کنیم و از روی تنبلی روزگار بگذرانیم.

یک کلمه دیگر که باید بدان بپردازیم تحریف محتوی‌ای است، با یک مثال ساده توضیح می‌دهم کارکرد یک سیب سرخ، خورده شدن آن است؛ حالا اگر این سیب از داخل کرم‌خورده شود، کارکرد اصلی آن از دست خواهد رفت و غیرقابل‌خوردن است. درحالی‌که ظاهرش همان است که بود! تحریف محتوی‌ای یعنی ظاهر امر بماند و باطن آن تغییر کند، همان‌طور که بعضی می‌گویند امام زمان دین جدیدی[3] خواهد آورد! اگر بپذیریم که اکنون آخرالزمان است یعنی بسیاری از سازوکارهای اطراف ما همان چیزی است که در مقابل اسلام ناب قرار دارد و بدعت است.

قطعاً تا اینجای متن ذهن شما به هر سویی سرک کشید مگر غایت این نوشته، پس با ما باشید:

داستان پیامبر و جوانانی که وزنه‌برداری می‌کردند را از اینجا بخوانید[4]. مبحثی که می‌خواهم مطرح کنم جایگاه ورزش در زندگی است. در حال حاضر متولی امر ورزش در کشور وزارت جوانان است! و ورزش را جزئی از تفریحات سالم که به تقویت قوای جسمانی ما کمک می‌کند می‌شناسند؛ اما نگرش اسلام به ورزش چیست؟ همان‌طور که این حدیث معروف اشاره می‌کند[5]، رسول‌الله رسماً از وزنه‌برداری به سبکی که الآن موجود است نهی می‌کند! وقتی وزنه‌برداری این‌گونه نهی شود وای به حال فوتبال و والیبال.

سؤالی که اکنون به ذهن ما متبادر می‌شود این است که آیا اسلام مخالف تندرستی است؟ قطعاً خیر چون احادیث مختلف دیگری در این زمینه وجود دارد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. پس داستان چیست؟ نوع نگرش متفاوت اسلام به زندگی باعث ایجاد یک چینش متفاوت از شاخصه‌های موجود می‌شود. مثلاً همین ورزشی که الآن در جامعه وجود دارد در اسلام حذف نمی‌شود بلکه جای در جغرافیای زندگی یک مسلمان متفاوت است. یا مقوله هم‌بستری که متأسفانه در جامعه ما به محل رذایل اخلاقی و خنده و شوخی بدل شده در اسلام جایگاه مقدس و سرنوشت سازی دارد یا بقیه مسائل که از حوصله این نوشته خارج است. پس بحث بر سر جای آن در زندگی شخصی و جای آن در ارکان اجتماعی (حکومت) است.

حدیث مهمی که رسول‌الله ص در آن به ورزش شنا، تیراندازی اشاره می‌کنند[6] را قطعاً شنیده‌اید. همچنین در کشتی نیز احادیث و روایاتی وارد داریم؛ اما آیا این‌ها تفریح و ورزش صرف بوده‌اند یا جامعه اسلامی با این دست ورزش‌های خاص درصدد تربیت جامعه برای جهاد بوده است. سوارکاری که نمونه اعلای این بحث حساب می‌شود تا به حدی بدان توجه شده است که حتی شرط‌بندی در آن نیز استثنا محسوب می‌گردد[7]. چون در آن زمان یکی از لازمه‌های جنگ سوارکاری حرفه‌ای بود. اگر با این نگرش به آیات و احادیث نگاه کنید خواهید دید که تمامی ورزش‌های مورد تأکید اسلام همگی تربیت نیروی انسانی برای جبهه جهاد فی سبیل الله بوده‌اند و هیچ‌گاه حضرت رسول به ورزشی بدون فایده تأکید نکرده‌اند.

یکی از معضلات خطرناک پس از انقلاب تغییر نکردن ارکان حکومت و شیوه اداره‌ی آن بود و هست متأسفانه وزارتخانه‌های قبل و بعد از انقلاب و قوای سه‌گانه حکومت هیچ تغییری نکرده‌اند و نتیجه آن‌یک نتیجه طبیعی بود. ارکان و شیوه‌ی کارکرد حکومت برای امت این است که نوع ذائقه مردم را به‌آرامی به شیوه‌ی دلخواه تغییر دهند. اکنون نیز پس از 30 سال نتیجه تغییر ندادن ارکان حکومت را به‌وضوح در جامعه مشاهده می‌کنیم. جایگاه زکات به ربا و جایگاه بیت‌المال و خمس به مالیات و بسیاری جایگاه‌های اسلامی دیگر تغییر کرده است.

همه مقدمه برای گفتن این نکته بود که در حکومت اسلامی متولی امر ورزش در جامعه وزارت دفاع (جهاد) خواهد بود وزارتی که متولی تقویت نیروی انسانی برای دفاع از مرزهای اسلامی است.

 تنها در آن صورت است که ورزش معنا و قیمت پیدا خواهد کرد و ورزش‌های لغو و لهو از جامعه رخت خواهد بست و باعث تهییج جوانان و درعین‌حال فروکاست انرژی و خمودگی آنان نخواهد بود. این پیش‌درآمد بر بحث ورزش در جامعه اسلامی حواشی و نکات بسیاری دارد که می‌توان یک کتاب قطور در باب و فلسفه‌مضاف آن به نگارش درآورد؛ اما چند نکته از نکات بااهمیتی که گفتن آن خالی از لطف نخواهد بود به شرح ذیل است:

  1. تغییر فلسفه نگرش به ورزش در دنیا: آیا ما ایرانی‌ها باید در مسابقات المپیک همانند دو استقامت و ... که فلسفه‌ی آن دشمنی با ایرانیان در آن جنگ معروف است شرکت کنیم؟ فلسفه تمدن نوین اسلامی-ایرانی به ورزش را چگونه باید تبیین کرد؟
  2. رابطه ورزش و طراز انرژی: آیا با ورزش‌های فعلی مانند فوتبال و والیبال و ... هیجان جوانان کاسته می‌شود یا افزوده؟ کاهش انرژی و بالاتر رفتن سطح رفلکس بدن برای پاسخ به هیجان چه اثرات مخربی در قشر جوان جامعه دارد.
  3. مبحث تبدیل رشته‌ها: تیراندازی باکمان، اسب‌سواری و شمشیربازی فعلی که در حال حاضر در المپیک‌ها دنبال می‌شود دیگر مدنظر اسلام نیست و ورزش‌های رزمی به کشتی اضافه‌شده و این‌گونه تبدیل‌ها در نوع ورزش‌ها
  4. مبحث تعامل با دنیا: اینکه ما در چه رشته‌هایی باید در مسابقات بین‌المللی شرکت کرده و چه مسابقاتی را باید به‌کلی دوری‌کنیم.
  5. مبحث بانوان: آیا قابل‌تصور است که یکی از دختران امیر المومنین یک کلاه چسبان به‌عنوان حجاب بر سرکرده و در فوتبال یا تکواندو و بقیه رشته‎‌های زنان شرکت کند؟ دیدگاه اسلام در مورد ورزش زنان به چه صورت است و راهکار تقویت بنیه جسمی آنان چیست.
  6. ورزش حرفه‌ای: آیا در اسلام چیزی به‌عنوان ورزش حرفه‌ای و رکورد زدن وجود دارد؟

سرفصل‌هایی که هم‌اکنون فی‌البداهه به ذهن کوته‌بین این‌جانب می‌رسد بسیار زیاد است. متأسفانه جامعه امروز این‌گونه مطالب را به‌شدت پس خواهد زد و نباید بیش از یک یادداشت هزارکلمه‌ای به این اناالحق شهرآشوب مجال جلوه‌گری داد. الله متعال جامعه و ما را صبر و درجات متعال ایمان عطا کند.


این مطلب نه تصویر دارد نه شرح؛ هرکس از ظن خود بشود یار این مطلب. شاید 50 سال دیگر بشود کتاب آن را بنویسم!


پی‌نوشت:  جام جهانی برای جنگ ، ورزش مدرن به مثابه بت‌پرستی مدرن در جهان ، بسیاری دیدگاه‌های مشابه دیگر که فقط کافیست برای آن جستجو کنید.

نتیجه‌گیری: اگر با عینک اسلام به همه چیز نگاه کنیم، ابلیس یک موجود واقعی است که میخواهد ما را گمراه کند، غفلت بهترین سلاح اوست. ورزش در دنیای نوین کارکردش چیزی به جز غفلت از خوبی‌هاست؟


[4] داستان و راستان شهید مطهری

[5] وسایل الشیعه، ج 2/469

[6] میزان الحکمه، ح 22755

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

تخته سیاهتخته سیاهتخته سیاه

نوشته تخته نوشته تخته نوشته تخته