رای اسلامی: راهی به‌سوی ظهور
باز موعد انتخابات رسید، مسئله‌ای که کشور را زنده و پویا می‌کند و مردم را از دغدغه خوردوخوراک یک پله بالاتر می‌آورد. در این نوشته قصد دارم تا موارد جدیدی را که در سیر تکامل اندیشه‌ام به آن رسیده‌ام بنویسم.
در تقسیم‌بندی افراد ازلحاظ موضع سیاسی ما معتقد به جبهه اسلام و کفر هستیم این بدان معنا است که:
- اصلاح‌طلبی کار ائمه بود و اصول‌گرایی وظیفه آنها. پس این تقسیم‌بندی نادرست است و کسانی که آگاهانه در آن بدمند خائن و دیگران جاهل‌اند.
- حد وسط ، میانه‌رو و اعتدال به معنی یکی به نعل یکی به میخ یعنی نفاق . پس افراط و تفریط نیز در اینجا محلی از اعراب ندارد. بله! افراط و تفریط یعنی پرداختن بیش‌ازحد به رکنی از اسلام و رها کردن رکن دیگر که این راه، شیوه خوارج بود. علی علیه‌السلام که شدیدترین مواضع را علیه معاویه داشت با تعریف مذکور افراطی محسوب نمی‌گردد. (حال آنکه ازنظر سیاست‌مداران فعلی آمریکا طیفی که با مواضع آمریکا مخالفت شدید داشته باشد تندرو و افراطی است ‹تعریف متفاوت از افراطی نسبت به تعریف دینی آن›)
- مشکل بزرگ اصول‌گرایان را می‌توان به عدم داشتن الگوی مشخص و علمی برای تعیین مسیر اداره کشور دانست و حمایت از هم‌حزبی و منفعت‌طلبی شخصی در رده‌های میانی این دسته‌بندی.
-
مشکل بزرگ اصلاح‌طلبان تمایل به آمریکا است به‌علاوه همه مشکلات اصول‌گرایان! چه آن‌هایی که صراحتاً الگوی سیاسی آمریکا را نیز پسندیده و می‌خواهند در جامعه پیاده کنند، چه آن‌هایی که دل‌بسته نظام و کشورند و تسلط سیاسی آمریکا را نمی‌پسندند اما درزمینهٔ اقتصاد فرهنگ و از همه مهم‌تر «تکنولوژی» راهی را جز ایالات‌متحده متصور نمی‌دانند. چه خودمان طی کنیم چه از آنها مستقیماً دریافت کنیم.
- پس می‌بینیم که این دسته‌بندی چند مشکل دارد: در هر دو طیف انسان‌های خوب و دلسوز نظام وجود دارد و فساد هم الی ماشاالله در رنگ و طرح‌های متفاوت موج می‌زند. برای رفع این مشکل می‌بایست دسته‌بندی را کمی تغییر داد. دسته‌بندی لیبرال-انقلابی افراد را فارغ از اندیشه‌هایشان برحسب عمل و کارکردشان مجزا می‌کند. افرادی از اصول‌گراها که از پویایی خسته شده و تمایلی به مبارزه ندارند اکنون لیبرال محسوب می‌شوند و افرادی از اصلاح‌طلبان که همچنان برای رشد اقتصادی و علمی کشور واقعاً دل می‌سوزانند در دسته انقلابی‌ها جا می‌گیرند.
با توجه به طیف خوانندگان این تارنما ذکر چند تجربه ضروری است:
- چرا امام خامنهای لیبرال‌ترین موجود مضر کشور را که دست به تحریف خط امام زده آشکارا ترد نکردند؟
این سؤالی است که مدت‌ها فکر ما را به خود مشغول کرده بود. نه در دانشگاه پاسخی برای آن می‌یافتم نه در عرصه سیاست. جوابی که برای من قانع‌کننده بود را خدمتتان عرض می‌کنم: مراتب بالای تقوی و یقین!
شرح این موضوع بسیار سخت است و خود بنده هم پس از چندین سال به آن رسیده‌ام. چون شرح آن مثل یک مبحث ریاضی و فیزیک نیست که با روابط منطقی برای نفس باورپذیر بشود. بلکه باید خود نفس به این مرتبه نزدیک بشود تا بتواند صحت آن را از روی شواهد درک کند.
مشی امام خامنهای همانند همه بزرگان و صلحا بر این است که جذب حداکثری کنند و دفع حداقلی؛ زیرا مسئله اصلی برای آنان حل ضربتی مشکلات دنیوی جامعه نیست بلکه اصلاح و رشد دادن افراد است. اگر ایشان هر فردی را طرد کنند بی‌شک آن فرد از سعادت اخروی محروم خواهد شد و هولناکی این قضیه تنها برای اولیا و صلحا روشن است. به همین دلیل است که ایشان هیچ فردی را از دایره نظام خارج نمی‌کنند تا خود آن فرد خودش را بیرون کند
(اگر ایشان هر فردی را طرد کنند بی‌شک آن فرد از سعادت اخروی محروم خواهد شد به همین دلیل است که ایشان هیچ فردی را از دایره نظام خارج نمی‌کنند تا زمانی که خود آن فرد خودش را بیرون کند)
- چرا امام خامنهای مواضع خود را صریح و شفاف اعلام نمی‌کنند به‌نحوی‌که عامه مردم منافق‌ها و مخالفان راه را به‌سادگی بشناسند؟
پاسخ این سؤال نیز همانند سؤال قبل مدت مدیدی فکر مرا مشغول کرده بود و جوابی مشابه سؤال قبل دارد:
1. روال کار افزایش سطح معرفت و بصیرت عموم جامعه است به‌علاوه قرار دادن عموم جامعه در آزمون عقل!
2. نگه‌داشتن سیاست‌مدارانی که خطای فکری یا عملی مرتکب شده‌اند در دایره افراد نظام به امید اینکه روزی توبه کرده و اصلاح شوند [1] .
(مسئله اصلی برای امام جامعه حل ضربتی مشکلات دنیوی جامعه نیست بلکه اصلاح و رشد دادن افراد است.)
انتخابات فرارو نیز از این موارد مستثنا نیست. قانون انتخاب خیرالموجودین [2] ، قانون جذب حداکثری و دفع حداقلی [3] [4] ، قانون عماریّت [5] ، قانون نگاه پازلی [6] و قانون‌هایی که در فقه سیاسی جایگاه رفیعی دارند اما در میان مردم و حتی نخبگان سیاسی هنوز ناآشنا می‌نمایند.
[1] دراین‌باره شما را به تفاوت عملکرد حضرت یونس با قومش و رسول‌الله توجه می‌دهم که بر همگان روشن است بیشترین سختی‌ها را در بین پیامبران، حضرت خاتم ( ص) تحمل کردند اما هیچ‌گاه تحمل این حجم از سختی باعث نشد تا ایشان همه امت را نفرین کنند.
[2] قانون خیرالموجودین: انتخاب بهترین فرد از بین افراد موجود لزوماً به معنی دریافت نمره 10/10 نیست بلکه ممکن است خیرالموجودین 4/10 را دریافت کند
[3] قانون جذب حداکثری و دفع حداقلی: این قانون در بخش جذب حداکثری مشمول افرادی می‌شود که شریعت را در سطح جامعه نقض نمی‌کنند ولی تنها دغدغهٔ آنها بهبود وضع کشور «ایران» است؛ و در بخش دفع حداقلی بیان می‌دارد که افراد را به علت خطاهایشان از نظام دفع نمی‌کنند تا آنکه با دست خودشان خود را از دایره نظام خارج کنند.
[4] (این شیوه به طرز عجیبی به طهارت نفس خودمان هم کمک می‌کند و آثار آن به‌سرعت مشاهده می‌شود)
[5] قانون عماریّت: این قانون بیان می‌دارد که ملاک‌ها را به نحوی بیان کنید که سره از ناسره مشخص و حق مطلب به‌طور کامل ادا شود؛ اما مصداق یابی را به عهده مخاطب بگذارید.
[6] قانون نگاه پازلی: این قانون بیان می‌دارد که گاهی بیان بعضی کاستی‌ها در جای نادرست آن باعث می‌شود تا در یک نگاه کلان‌تر باعث فساد بزرگ‌تری شود. به‌بیان‌دیگر اصلاح نادرست یک فساد کوچک‌تر باعث تکمیل پازل دشمن شده و ناخودآگاه مهره دشمن شده‌اید و برای او بازی کرده‌اید.
بعد نوشت:
1394/12/05 رهبر انقلاب: از ادبیات سیاسی دشمن استفاده نکنیم/ دشمنان انقلاب از روز اول تعبیر «تندرو» و «میانه‌رو» را استفاده کردند/ از نظر آنها از همه تندروتر، امام بزرگوار بود؛ امروز هم بنده‌ی حقیر را از همه تندروتر می‌دانند.
1394/12/05 رهبر انقلاب: اسلام طرفدار راه وسط و میانه است اما وسط از نظر قرآن مقابل تندرو نیست، مقابل انحراف است/ تند رفتن در صراط مستقیم چیز بدی نیست/ منظور دشمن از تندرو کسانی است که در انقلاب مصمم‌ترند، حزب‌اللهی‌ها را می‌گویند و میانه‌رو را کسی می‌دانند که در برابر آنها تسلیم باشد.
ممنونم از پاسخ تون و وقتی که گذاشتید.
اون چیزی که می خواستم رو در قالب یک استفتاء از ایشون پیدا کردم.
اما در مورد صحبت شما حقیقتا در مورد انتخابات که رای صدها هزار نفر و گاهی میلیون ها نفر در اون اثرگذار هست تشخیص اینکه چه کسی بیشتر و چه کسی کمتر رای داره چندان تشخیص همراه با حجت و دلیلی نیست. اما اگر چنین یقینی حاصل شد حق با شماست.
منشکر
اگر برای همه مردم عمل به وظیفه و ارکان مختلفش روشن باشه و بدونند چطور باید رای بدهند، هزارها و میلیون‌ها رای با این نگرش به صندوق ریخته خواهد شد و سرنوشت مردم را تغییر خواهد داد. اگر کلان و غیرفردی به موضوع نگاه کنید می‌بینید که موثر است. و همه تلاش عالمان جامعه این است تا نگرش عموم مردم را تغییر دهند.