پشت دروازه مردی ایستاده
هر مومن و مومنهای فارغ از شغلی که از آن ارتزاق میکند در پی رشد و کمال است. از نشانههای این رشد را خواندن نماز شب و نماز فجر در اول وقت میداند. ما نیز همانند همه همیشه در پی این موارد بودیم و هستیم. با خود میگفتیم این بزرگان چطور انقدر منظم و مرتب هر شب برای نماز بیدار میشوند و اصلا به خاطر چه موضوعی اینقدر در نماز اشک میریزند؟ فردی را میشناسم که پاسخ این سوال را داشت:
او نمازهایش اول وقت و نافلههایش کامل و کلام کمی داشت. دیدم دغدغهاش چیز دیگری است، او شبها با آیه آخر سوره کهف نمیخوابید که بیدار شود برای نماز؛ بلکه دغدغهاش اسفار برزخی شده بود. بهدنبال لذتهای متفاوتی بود. او اصلا دغدغه نماز شب نداشت. نماز شب برایش هدف نبود، هدفش آنقدر بزرگ بود که از ترس تکذیب سکوت میکرد. پس همیشه نماز شب رزقش شده بود.
برای خودم و مومنین ضعیفی مثل خودم مینویسم. آنقدر روزها درگیر شغل شدهایم و ذهنمان درگیر سیاست و خیانت مسئولین شده که فراموش کردیم به آنهایی که ساکت اما راهیاند نگاه کنیم، بازویشان را بگیریم و ازشان بپرسیم: «آقا! شما چطور شد که در این مسیر افتادی؟». بزرگی حرف خوبی میزد، میگفت:
«بعضیها انقدر از ظلم و فقر ناراحتاند و برای مسکینهایی که لباس درست و حسابی ندارند دل میسوزانند که یادشان رفته لباس خودشان هم پاره و فرسوده شده، یک مقدار هم به فکر لباس خودت باش. لباس تقویات پاره و کهنه شده!»
راست میگفت، امیرالمومنینی که به فکر مسکینها بود هر شب در مسجد و نخلستان و محراب فکر لباس خودش بود، بعد فکر دیگران. این شد که اسمش بزرگ و رسمش فراگیر شد. الان که موسسههای خیریه از تعداد مسکینها هم بیشتر شدهاند!
طولانی ننویسم. مقایسه وضع سابق خودم با حال بعضیها مرا واداشت تا بنویسم. لطفا فکر لباس خودتان باشید
یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ
لِبَاسًا یُوَارِی سَوْآتِکُمْ وَرِیشًا
وَلِبَاسُ التَّقْوَىٰ ذَٰلِکَ خَیْرٌ
ذَٰلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ
﴿الأعراف: ٢٦﴾
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.