۲۲
تیر
انسان غربی همواره در فرار از وضع موجود بوده تا حدی که میتوان ادعا کرد که خود تمدن غرب او را مجبور به فرار میکند. او همواره به دنبال فرار از وضع موجود و ساختن رویایی برای نجات بوده است. اما در هر عصری با سقوط رویا به افسردگی دچار شده است.[1]
از همین روست که انسان جدید در رویای زندگی بهتر سر به آسمان بلند کرده و در رویای یافتن مکانی برای زندگی بهتر در آسمان است. این آرزو که حدود 30 سال[2] است در سینمای غرب با امید یافتن مکانی برای زندگی وسیعتر و یافتن گونههای جدید از حیات هوشمند تصویر میشود در سالهای اخیر رنگ و بوی ناامیدی به خود گرفته است.
- این ناامیدی از یافتن حیات فرا زمینی را میتوان در جای جای آثار متاخر فضایی به وضوح دید. برای نمونه در فیلم ‹بینستارهای› سازنده کرمچاله نجات بخش را موجودات هوشمند بسیار پیشرفتهای میگمارند که حرکت در زمان برای آنها مانند بالا و پایین رفتن از تپه آسان است. اما در نهایت مشخص میشود هیچ گونهی هوشمند دیگری جز نوع بشر در آسمان وجود ندارد و این خود فضانوردان بودهاند که در کرمچاله در زمان به عقب برگشتهاند و با خودشان ملاقات کردهاند.