آسمان گرد بریده از آسمان
انسان غربی همواره در فرار از وضع موجود بوده تا حدی که میتوان ادعا کرد که خود تمدن غرب او را مجبور به فرار میکند. او همواره به دنبال فرار از وضع موجود و ساختن رویایی برای نجات بوده است. اما در هر عصری با سقوط رویا به افسردگی دچار شده است.[1]
از همین روست که انسان جدید در رویای زندگی بهتر سر به آسمان بلند کرده و در رویای یافتن مکانی برای زندگی بهتر در آسمان است. این آرزو که حدود 30 سال[2] است در سینمای غرب با امید یافتن مکانی برای زندگی وسیعتر و یافتن گونههای جدید از حیات هوشمند تصویر میشود در سالهای اخیر رنگ و بوی ناامیدی به خود گرفته است.
- این ناامیدی از یافتن حیات فرا زمینی را میتوان در جای جای آثار متاخر فضایی به وضوح دید. برای نمونه در فیلم ‹بینستارهای› سازنده کرمچاله نجات بخش را موجودات هوشمند بسیار پیشرفتهای میگمارند که حرکت در زمان برای آنها مانند بالا و پایین رفتن از تپه آسان است. اما در نهایت مشخص میشود هیچ گونهی هوشمند دیگری جز نوع بشر در آسمان وجود ندارد و این خود فضانوردان بودهاند که در کرمچاله در زمان به عقب برگشتهاند و با خودشان ملاقات کردهاند.
یا به عنوان مورد مطالعاتی دیگری میتوان به فیلمهای حقیقتا ضالهی[3] ریدلی اسکات[4] اشاره کرد. در این سری فیلمها که با بیگانه-1979 شروع و با پرومتئوس-2012 و کاوننت-2107 ادامه یافت به بررسی خالقیت در پهنه جهان میپردازد و ناامیدانه مخاطب را به این باور میرساند که تسلسل خلقت را رقم زده و ما حقیقتا در این دنیا تنها هستیم گرچه نسلهای قبلی با نسلهای بعد از لحاظ ظاهری متفاوت باشند.
علت این ناامیدی که در فیلمهای بزرگ سینمای غرب ظهور کرده را میتوان در تحقیقات علمی[5] دانشمندان آنها جستجو کرد که در سالهای اخیر سیر صعودی یافته و حاکی از این است که در برد دید چند میلیون سال نوری از زمین نشانههای حیات یافت نمیشود.
- انسان غربی که با شعار ‹بریدن از آسمان› تمدن پاگانیستی[6] خود را شروع کرد. اکنون راهی ندارد تا بدون نگاه به بالا در آسمان به دنبال یافتن درمان درد خود باشد. با رو به پایان نهادن منابع زمین و کمبود فضای حیاتی برای زیست راه فرار در آسمان جستجو میکند و اکنون با عدم وجود منبع جایگزین قابل دسترس، در آستانه یاس بزرگ قرار گرفته است.
از سوی دیگر مطالعات فیزیک پیشرفته و اختر فیزیک به تشکیک در چهارنیروی بنیادی طبیعت نزدیک شدهاند و زمزمههایی از بن بست رسیدن نظریه همهچیز، ریسمانها و نسبیت به گوش میرسد. که در چنین حالتی عموما میبایست منتظر یک انقلاب در آن حوزه بود. انقلابی که بعد جدیدی به مفاهیم داده و اتفاقات را یک پله عمیقتر از آنچه تاکنون بیان میشدند تفسیر کنند.
آنچه پیشبینی میشود انقلابی در عرصه مفاهیم بنیادی و چیزی تحت عنوان ‹انرژی هوشمند› خواهد بود. نامگذاریای که همواره برای فرار از پذیرش ‹ربِ خالق› در تمدن غرب مرسوم است.
[1] به عنوان مثال میتوان به امید رم در آتلانتیس گرایی و افول تمدن آنها اشاره کرد یا به امید یافتن سرزمین رویاها در قاره جدید و سقوط دهشتناک اخلاق و اقتصاد در سالهای اخیر در همین قاره مثال زد.
[2] رده فیلمهای فضایی از دهه 80 اوج گرفتند.
[6] کفرکیشی
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.