خانه شماره 39

یک دفترچه نویسه‌های شخصی در مورد آنچه ما بدان می‌اندیشیم.
جد و جهد

تذهیب سربرگ

بسم الله چرم

blog pic blog pic

زکات العلم نشرة. اگر بشود اسم این سیاهه‌ها را علم گذاشت. البته بخش اعظم آن دل‌نوشت است. برای نشر فرهنگ و دین می‌نویسیم شاید که خدا هدایتمان کند.

طبقه‌بندی موضوعی

قرآن چرم امام خامنه‌‌ای استاد پناهیان

۰۱
بهمن

شارلی ابدو (Charlie Hebdo ) و اربابان منفورش هر کار کنند بانگ نام مبارک محمد صلی الله علیه و آله هر روز در هر شهری به گوش همه خواهد رسید تا شاید مردم خواب شهرهای شب رحمت را در دلشان راه دهند.

دل رحمة للعالمین برای همه در تپش است و دل هر مؤمنی برای دیدار روی مهدی موعود اون خاندان.

----------------------------------------------------------

لطفاً یک دعای فرج و یک لعن به دشمنان اسلام رو فراموش نکنید!

 

 



هادی‌نوشت:لطفا برای دریافت فهرست کاملی از مطالب مفید در این باره به ادامه مطلب سری بزنید و برای همکاری در نشر این نامه به پایگاه جنبش به نشانی زیر رجوع کنید:

 

نامه امام انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی

۲۵
دی

چند روز پیش بیست و سومین اجلاس سراسری نماز بود، به همین مناسبت امام خامنه‌ای پیامی را برای این اجلاس ارسال کردند که پایگاه خامنه‌ای.آی‌آر با تصویری زیبا آن را بازتاب داد. این تصویری بود که در مورد آن 2 نوشته در این تارنوشت موجود بود، نوشته‌ای با عنوان انتهای فلسطین کجاست و سلسله یادداشت‌های «نماز جلوه بندگی» این شد که در ذیل پیام امام درخواست کردیم تا اگر امکان دارد ابعاد بزرگتر این تصویر را در اختیار ما قرار بدهند، البته از آنجایی که حجم انبوه مشغله‌های این پایگاه برای همگان واضح است انتظار نداشتیم پاسخ دهند. اما در کمال تعجب دیدیم که بلافاصله نسخه خام تصویر مذکور را در اختیار ما قرار دادند. این هدیه مجازی برای خانه مجازی ما مثل این می‌ماند که امام خامنه‌ای برای شمایی که در شهرستان هستید انگشترشان را پست کنند.

ما هم به شکرانه این هدیه آن را تبدیل به یک اینفوگرافیک ساده کردیم که نسخه PDF آن را از اینجا میتوانید دریافت کنید یا برای مشاهده آن در ابعاد بزرگتر روی آن کلیک کنید:

نماز امام خامنه‌ای

۱۸
دی

اگر موستان را روی بسم‌الله چرمی که گوشه سمت راست قالب پایگاه است ببرید، بسم‌الله را با صدای امام خامنه‌ای خواهید شنید. در این نوشته تصمیم داریم تا نحوه این کار را ساده و سریع آموزش دهیم. اگر هم آموزش طراحی خود این بسم‌الله چرم را می‌خواهید اینجا را مشاهده کنید. توجه کنید که اگر خدمات دهنده شما شرکت  است امکان جاوا اسکریپت فعال باشد.

ادامه مطلب چرم
۱۷
دی

یه کاری رو که باهاش مخالف بودیم و خیلی هم برامون سخت بود بخاطر والدین بنده شروع کردیم. خیلی برای عاقبت بخیر شدنش دعا میکردم. رو به مولامون میکردم و میگفتم آقا من منصوب به طلبگی مکتب اسلامم. اگر اونجا خراب بشه همه میبندنش پای حوزه و اسلام. اونروز نگران نتایجش بودم به مامانم گفتم مامان خیلی نگرانم...فکر کنم چیز خوبی از آب در نمیاد... در کمال تعجب در حالیکه توی خواب هم نمیدیدم که تفکرشون این باشه مامانم برگشت گفت: تو بخاطر ما این کارو داری میکنی مطمئن باش چون بخاطر پدر مادرته خراب نمیشه!

«نتیجش خیلی خیلی بهتر از اونچه فکرش رو می‌کردیم شد»

 

بعد از اتمام کار همونجا یه نماز شکر خوندم و از مولامون هم تشکر کردم و به این فکر می‌کردم که اگر ظهور داشتن در کنار این حضور چی می‌شد؟

 

۱۵
دی

یه ملاکی که برای همسرم مهم بوده هنگام انتخاب همسر این بود که وضع مالی خانم بالاتر نباشه، وضع مالی ما از اونا پایین تره. مثلا اگر اونا روی پله دهم باشن ما هفت هستیم! (محدودیتی برای تعداد پله ها نذاشتما! شما انشالله پله هزارم باشیدخنده) ولی با میزان درآمد همسرم حساب کنید از نظر آمار اقتصاد لیبرالی زیر خط فقریمچشمک ولی خدا میدونه که هیچوقت کم نمیاریم و چقدر برکت رو در زندگی می‌بینم و هیچ کمبودی حس نمیکنیم، هیچ چشمداشتی به پدر ایشون یا من نداریم. توی یه خونه دو اتاقه زندگی میکنیم و دورمونم با وسایل مختلف شلوغ نکردیم. خیلی کم پیش میاد بهش بگم فلان چیز رو بخر ولی خب خودش همیشه حواسش هست. شایدم این خوبی من نیست و چون اون مراقبه من کمبودی حس نکردم تا حالا.

بخاطر یه ماجرایی دو بار پشت سر هم نون خامه ای خرید. بار اول من خیلی خیلی خوشحال شدم و ابراز کردم. وقتی بار دوم دیدم خریده بازم خیلی خوشحال شدم ولی خجالت کشیدم که با ابراز اون مقدار شادی کاری کردم که توی شرایط خاص مالی خرجی که ضرورت نداشت رو انجام داده.گل وکتور

گمونم از نظر ایشون لازمه روحیه رو حفظ کنیم و شادی ها رو از خودمون دریغ نکنیم. باید یادم باشه که شوهرم خیلی دقیق رفتارم رو واکاوی میکنه و هر حرفی که من میزنم و فراموشش میکنم، اون بهش فکر میکنه...باید یادم باشه...


*خیلی چیزها که عده ای از دوستان خوب و مومنم مینویسن رو همسرم صلاح نمیدونن بنویسم چون اینجا مکان عمومیه!!!

 

۱۳
دی

دارم تمرین میکنم خوبی و شادی‌های کوچیک اطرافم رو ببینم...خیلی به ایمان کمک میکنه!

معمولا توی حوزه ها مرسومه که یه چایی در اختیار طلبه ها قرار میدن. ولی...

ما خیلی وضعمون خوبه! صبحانه همیشه به راهه. البته من چون تو خونه میخورم دیگه اونجا نمیشینم پای سفره ولی خرمایی نون گرمی باشه نوش جان میکنیم و لذتشو میبریم!!!

امروز صبح امتحان داشتم...وسط امتحان دیدم معاون آموزشیمون اومد با یه سینی نون و پنیر!!

منو میگی.... لبخندی به پهنای صورت تحویلش دادم و کلی کیییف کردم! خونه حلواشکری خورده بودما ولی این کارشون بدجور به دلم نشست... ذوقی کردم که مغزم با نخوردنشم به کار افتاد!!!

خلاصه خدا انواع روزیهای حلاااال من حیث لا یحتسب رو نصیب هممون کنه...

۰۷
دی

چند وقت پیش برای تولد یکی از بستگان خردسال اسباب بازی کوچکی به عنوان هدیه تهیه کردم. کادویش که گرفتم جای خالی یک نوشته رویش احساس می‌شد. کارتی برداشتم و پاکت نامه کوچکی، به دلم شد که یک آیه و تفسیرش را برایش بنویسم گرچه شاید نتواند درست فهمش کند:

از بزرگی شنیدم که آیه شریفه 20 از سوره مبارکه حدید را علمای معرفه النفس متاخر (روانشناسان اسلامی) اینگونه تفسیر کرده‌اند:

اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ[1] ۖ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا ۖ وَفِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ ۚ وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ[2] ﴿۵۷:۲۰﴾
 

 

بررسی کرده‌اند انسان‌هایی که عمرشان را در غفلت می‌گذرانند بازه‌های رفتاری زندگی‌شان به 5 قسمت که هر کدام حدود 10 سال طول خواهد کشید تقسیم می‌گردد:

1.

بچه مشغول بازی‌های کودکانه است و گرد بازی می‌گردد.

لَعِبٌ

2.

در فصل دوم نوجوان مشغول لهو می‌شود به زبان خودمان یعنی مسخره‌بازی، لودگی و کارهایی که مانند بازی کودکانه هم ذهن و جسم را رشد نمی‌دهد.

لَهْوٌ

3.

در فصل سوم جوان دنبال زیباییست، بزک کردن، مٌد، جنس لوکس، گوشی و تبلت

زِینَةٌ

4.

در فصل چهارم مرد دنبال پست و مقام است و زن دنبال چشم و هم چشمی

تَفَاخُرٌ

5.

در فصل آخر انسان می‌رود دنبال جمع آوری مال، دوست دارد فرزندانش را دورش ببیند و لذت ببرد، مال جمع کند مبادا فرزندانش بی‌روزی بمانند! و این فصل تا وقتی بمیرند ادامه دارد.

تَکَاثُرٌ

 

و زیر آن آیه اول و دوم سوره مبارکه تکاثر را با ترجمه‌ی خاصی نوشتم:

 

أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ ﴿١﴾ حَتَّىٰ زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ﴿٢﴾
شما را تکاثر سرگرم کرد، (۱) تا آنگاه که بمردید، (2)

 

و این داستان یکنواخت و تکراری بسیاری از مردم است که گوش‌هایشان عبرت نمی‌گیرد.

 

[1] خدا نظم را به اوج شکوه رسانده کلمات را با چه ترتیبی آورده و چه مبحثی وسیعی را در چه جمله کوتاهی فشرده گنجانیده.

[2] غرور در قرآن معنی غفلت و فریبندگی می‌دهد. معنای فارسی تصور نکنید!

[3] نتیجه اینکه؛ این بلاگ را یک خانواده فصل سومی می‌چرخانند مگر نه؟

۲۹
آذر

تصویر سازی برای:    ما عاشق مبارزه با اسرائیل هستیم     در دو نسخه


#عاشق_مبارزه_با_اسرائیل نقشه آزاد سازی فلسطین

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پیام راشل کوری 2دوستان برای شرکت در این ثواب بزرگ تعلل نکنند، شما نیز تصویر خودتان را تهیه و به نشانی INFO@KHAMENEI.IR ارسال کنید. و برای دیدن دیگر تصاویر روی تصویر زیر کلیک کنید:

 

 

 

 

 

ادامه مطلب چرم
۲۲
آذر

عرب‌ها انسان‌های شدید و عمیقی هستند. هر چیزی در دل اون‌ها شدت و ضعف داره...شدت و ضعفی که اخلاص عجیبی درش هست. چیزی که معلومه اصلا تعارف و شعار نیست. این رو در چهرشون میشه دید که حرفشون از عمق دله. حب عجیبشون به اهل بیت هم همین عمق و شدت رو داره. من بین ایرانی‌ها اون مدل حب رو ندیدم. خیلی جالبن برام...و خیلی به نوع حبشون غبطه میخورم. حتی شاید کینه و بغضشون هم همینقدر عمق داشته باشه...شاید که نه! حتما!!! این بغض امیرم علی علیه السلام بود که کار رو به اینجا کشوند...

خادم زوار بود. توی همین مسیر نجف به کربلا...

می‌گفت چیزی نمی‌خوام. امام حسین اختیار داره! می‌تونه اسممو بنویسه می‌تونه ننویسه...

این در چشم من نهایت اخلاص بود...

 

۲۱
آذر

وقتی روز اول 29 ساعت ازش بیخبر اومدم...وقتی از همه طرف از خطرناک بودن جاده نجف می‌شنیدم که تصادف توش زیاده...وقتی خودش قبل رفتن می‌گفت فلانی تو راه تصادف کرده... وقتی خودم ید طولایی در سریع نگران شدن دارم...شکستن زنجیر گناهان

اولی رو آخر میگم...

وقتی ایمانم ضعیفه....

انقدر گریه کردم که می‌تونم بگم از سخت‌ترین روزهام بود. لرز گرفته بودم و سینم تنگ بود. اگر نبود آغوش امن مادرم بعید بود دووم بیارم...

می‌خوام اینو بگم که نمیدونم مرز بین حب عزیزان و تسلیم امر حق بودن کجاست...نمیدونم چطور باید دوسشون داشته باشم تا ناشکر نشم...این روزا که فهمیدم هیچوقت به خاطر خدا دوسش نداشتم و همش بخاطر اینه که برام شوهر بی‌نظیریه، که خوب مردونگی می‌کنه،که نفهمیدم توی دلش چیه...خودمو نهیب میزنم و سر نمازهام گریه می‌کنم متفاوت از قبل...

خیلی کم پیش میاد بهم بگه برام دعا کن. ولی از چند پیامکی که توی این یک هفته فرستاده توی اکثرش گفته توی نمازهات دعام کن! نمیدونم چیا به دلش دادن... کم از دلش میگه. بیشتر حرفای دلش رو از توی دست‌نوشته‌هایی که اجازه خوندنشون رو پیدا می‌کنم می‌فهمم...یا از نهیب‌هایی غیرمستقیمی که میزنه. من به وضوح بزرگ شدنش رو می‌بینم... و گاهی می‌ترسم از هر روز خوبترشدنش...ترسم بخاطر اینه که بخاطر خدا نمی‌خوامش... با خودم که تعارف ندارم...میدونم...

خوشا به حال دلش... بدا به حال دلم...

یا کاشف الکرب عن وجه الحسین
اکشف کربی عن وجهی
به حق اخیک الحسین

----------------------------------------------------

بعدا نوشت: اینکه اینارو راجب همسرم گفتم معنیش این نیست که برام قدیس هست! نه. من موظف به دیدن خوبیاشم و خودش موظف به دیدن ایراداتش! همیشه در انسان خرابه ای برای ساختن هست...

۱۷
آذر

امام علی علیه السلامبسم‌الله الرحمن الرحیم

 

نکتب فی العتبة العلویة المقدسة

 

 

 

هذا اربعین، و لنا رمضانُ

 

ما رای فی هذه السفر؟

 

ما رایت الا جمیلا!

4 روز قبل از اربعین 1393/1436

 

-----------------------------------

بعدنوشت:

فرصت ویرایش نوشته در حرم نبود، جامعه عراق را باید بعد از اربعین تجربه کنبد تا معجزه حسین علیه السلام را درک کنید، آنقدر همه چیز زیبا بود که حد نداشت. در این سفر کشته نشدیم اما جانباز شدیم، عضوی در عراق جا ماند. «قلبمان»

۱۳
آذر

تا حالا وصیت نامه خوندید؟
وصیت نامه عزیزاتون چی؟
بنظرتون خوندن وصیت نامه همسر چه حسی داره؟
سخت ترین کاری بود که تا حالا انجام دادم...
پناه بردم به دل بانوی صبور این روزها...
که با چشماش دید "آرام جانش میرود"...
همسرم فدای راه اون حضرات...
-------------------------------------------
دوست نداره نصفه نیمه باشم...دلسوزه خیلی...ازم خواسته وصیت بنویسم تا بزرگ بشم...
------------------------------------------
امام خمینی رحمة الله در کتاب سرالصلاة میگن که تلقین به قلب با تکراره. یه بار از ذهنت میگذره و اگر بلند بیانش کنی یه بار گوشت میشنوه و به قلب میرسه و این تکرار سبب تلقینه...این رو از استاد پناهیان توی جلسات هویت یک عبد شنیدم...
هر چند ممکنه این حرفا از عمق دلم نباشه و از درون دچار نفاق باشم ولی مرحوم دولابی هم میفرمودن حتی اگر باورش نداری ولی میدونی درسته به دروغ به خودت یادآوریش کن... منم میدونم حرفم درسته پس تکرارش میکنم که در جانم اثر کنه و همسر و فرزندانم رو برای خدا دوست داشته باشم...
------------------------------------------
خدا به حق زواری که این روزها در دالان تاریخ دارن به کربلا نزدیک میشن، به هر زائری به حرمت خاک پای حداقل یک زائر مخلص از این جمعیت میلیونی، معرفت بچشونه...
 

۱۱
آذر

آیت الله جوادی آملی

«برای مشاهده در ابعاد اصلی روی تصویر کلیک کنید»

۰۴
آذر

بسم‌الله الرحمن الرحیم

«سؤالات زیادی در فکر همه ما وجود دارد، سیاسی، اجتماعی، شخصی و گرایش‌های مختلف علمی. پاسخ دادن به هر سؤالی ابواب جدیدی از شبهه را باز می‌کند؛ لاجرم باید آن‌ها نیز پاسخ داده شوند». این تجربه‌ای است که همه ما آن را داریم.

اما اگر سؤال اصلی را بیابیم و آن را پاسخ بدهیم تمامی سؤالات ما حل خواهد شد، سعی ما در این نوشته این است که اشاره‌ای به آن سؤال اصلی کنیم. نوشته‌ای که به‌نوعی برگرفته از سلسله جلسات تنها مسیر استاد پناهیان است که آن را با درس گفتارهای دیگر استادانم ممزوج کرده و بنا به توان فکری خود از آن نتیجه گرفتیم. پس پیشاپیش از قلم سخت و پریشان خود در این زمینه پوزش می‌طلبم.

ادامه مطلب چرم

تخته سیاهتخته سیاهتخته سیاه

نوشته تخته نوشته تخته نوشته تخته