افضل النساء
عموما آدم سخت گیری در امورات مادی زندگی نیستم. جایی اگر صحبت از نوع شروع زندگی میشد و من عقایدم رو مطرح میکردم، این صحبت رو میشنیدم که نوبتت برسد مشخص میشود؛ تو خیلی دست پایین میگیری. کم کم باورم شده بود که بله! بنده کم توقعم و دست پایین میگیرم. تا اینکه کتاب "خانواده" را خواندم. همینطور که با کتاب پیش میرفتم متوجه شدم که اگر من با این تفکراتم دختر امام خامنهای بودم ایشون من رو سادهزیست خطاب نمیکردند، شاید متجمل نبودم فقط!
در خلال صحبتهای امام خامنهای در این کتاب اشارهای به این موضوع شده که با چه سطحی از مادیات باید زندگی کرد! اظهر من الشمس است که شروع زندگی ازین سطح پایینتر خواهد بود.
این صحبتها را که خواندم متوجه شدم نمیتوانم آنجور که امامم زندگی میکند باشم. نمیتوانم از خیلی چیزهایی که شاید برای عدهای بدیهیات و ملزومات لاینفک زندگی باشد ولی بطور قطع ملزومات شروع زندگی نیست، بگذرم.
آنچه که امروزه به لطف خدا مقداری بین قشر فهیم جامعه جا افتاده این است که مهریه اندک باشد. بنا بر این حدیث که "بهترین زنان شما زیباترین و کم مهریهترین شماست1". اما آنچه که به عنوان یک ملاک در تعالیم اسلام برای گزینش زن شایسته آمده و من امروز یاد گرفتم این است که زن توانایی مشارکت در امور اقتصادی خانواده داشته باشد. و در تشریح آن بیان شده که مهارتهای ویژه در اداره خانه، کمتر بودن مهریه، هزینه ازدواج و مخارج زندگی از آن جمله است.
توجه کردید؟ کم بودن هزینه ازدواج! چیزی که اصلاً به آن توجه نمیکنیم. خودمان را به خواب زدیم که ازین سادهتر امکان ندارد. اندکی از ساز و دهل و سفره رنگینش کم میکنیم گمان میکنیم که بله! ما چنان کردیم و خود چنانیم! قشر مذهبی فقط چند نکته کوچک را گرفته و بقیه را مو به مو مثل همه زندگی میکند با این بهانه که مگر ما حق زندگی و لذت نداریم؟ مگر ما دل نداریم؟! جمله "شما راحت باش2" دقیقاً برای این مواقع و این افراد است.
تا عدهای فدا نشوند، از لذت و خوشی خود نگذرند،تا سنت غلط را نشکنند، تا جلوی دلش میخواهدها را نگیرد، تا حاضر نشود از دیگران کنایه بخورد و پدر و مادرش نیز به آنچه دلشان میخواهد نرسند تغییر وضعی پدید نخواهد آمد. تا من به عنوان یک کسی که ظاهرش شبیه مذهبیهاست عروسیام برای دیگران مجلسی متفاوت از عام جامعه نباشد، تا من بساط آتلیه و فضای سبز و فلان نوع آرایش و ماشین عروس و شام فلان وتالار فلان و رسم هدیههای متفاوت را بر خود حرام نکنم خبری نخواهد شد! من غصه میخورم که بخورم! بروم آدم شوم که غصه این چرندیات دنیا را نخورم! چرا من بلد نیستم مثلاً عروسیام را در مکان هیئت و حسینیه بگیرم که خرج و برج تالار به گردنم نیفتد؟ چرا خود را مجبور به پذیرش مناسبات غلط کردهام؟
میگوید از دست من کاری ساخته نیست، پدر و مادرم میخواهند!!! خواهر من آنها غلط میخواهند! شما چرا زیر بار میروی! عرفها همینجور ساخته میشوند و میشوند جزو شان خانوادگی!!!و دیگر نمیتوان حذفشان کرد تا آنجا که استاد حوزه و آخوندش هم میگوید خلاف عرف نکنید! مگر هر عرفی درست است؟ امام خمینی عرف نعلین پوشیدن همیشگی طلاب را شکستند3! الان میگویی راحت است، جای امام بودی نمیکردی. به کوزهای که پسرش آب میخورد کسی لب نمیزد، کوزه نجس بود چون پدرش فلسفه تدریس میکرد و کافر خوانده میشد! شکست سنت و عرف غلط را! بشکن نترس!
یک مهریه کمتر از دیگران زدهایم به خیال خودمان افضل النساء شده ایم! خرج عروسی و هزینه زندگی هم در کنارش بود،یاد نگرفتیم، یادمان ندادند!!! چه بسا همسرمان حاضر باشد جای مهریه سبک و خرجی که کرده را عوض کند!!!
اگر خدا مرا عذاب کند بخاطر این همرنگ جماعت شدنها، به عدالت بوده!
بشدت در بهت میروم وقتی پسران مذهبی را میبینم که چطور اسیر زن میشوند و تمام آرمانها فراموششان میشود و چه خوب هم رفو میکنند!!!!
کجای این زندگیهای پشت چادر و محاسن نتراشیده برکت دارد؟
بگذار سخت بگذرد بر تو! بگذار در دلت بماند همچون آنهایی که صبح زفاف در دلشان ماند و دامادشان رفت...
تویی که ادعا میکنی جنگ نرم این روزها را میفهمی! با تو هستم! بگذار در دلت بماند!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. " افضل النساء امتی احسنهنّ وجهاً و اقلعنّ مهراً ". بحارالانوار، ج 100، ص237
2. استاد پناهیان میگن: به بنده خدایی گفتن فلان کارو نکن عقلت کم میشه. میپرسه عقل چی هست؟ گفتن: "شما راحت باش"!
3. تا قبل از حدود دهه 50 شمسی طلاب در برف و باران و گرما همواره نعلین میپوشیدند که مشکلاتی به همراه داشت. امام این سنت غلط را شکستند و برای اولین بار بین طلاب کفش به پا کردند
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.